هوش مصنوعی: شیخی که به اغراق و لاف زدن مشهور بود، در پاسخ به سوالی درباره دلیل، با بی‌احترامی برخورد کرد. یکی از مریدانش که فردی ساده‌لوح بود، به او اعتراض کرد و گفت که نباید از شیخ دلیل خواست و باید به حرف‌های او بدون چون و چرا گوش داد. راوی با دیدن این برخورد، سکوت کرد و تسلیم شد، زیرا می‌ترسید که اگر مقاومت کند، آسیب ببیند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات و مفاهیم موجود در متن نیاز به تجربه و بلوغ فکری بیشتری برای درک کامل دارند.

حکایت

شیخکی بر فسانه بود وگزاف
چشم بر هم نهاده میزد لاف

در حدیثی دلیل خواستمش
حرمت و آب رخ بکاستمش

از مریدان او مریدی خر
به غضب گفت: ازین سخن بگذر

او دلیلست ازو دلیل مخواه
شرح گردون ز جبرییل مخواه

هر چه گوید به گوش دل بشنو
ور جدل میکنی به مدرسه رو

چون نظر کردم آن غضب کوشی
تن نهادم به عجز و خاموشی

گر نه تسلیم کردمی در حال
مرغ ریش مرا نهشتی بال
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:در کسب علم و شرف علما
گوهر بعدی:در صفت طلب علم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.