هوش مصنوعی: این متن یک شعر عاشقانه است که در آن شاعر به توصیف زیبایی و کمال معشوق می‌پردازد و از عشق و اشتیاق خود به او سخن می‌گوید. شاعر از زلف، روی، و قدم معشوق به نیکی یاد می‌کند و زندگی بدون او را حرام می‌داند. همچنین، او از دل شکسته و عشق بی‌پایان خود می‌گوید و معشوق را به بازگشت دعوت می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای سنین پایین پیچیده به نظر برسد.

غزل شمارهٔ ۱۵۳

حسن تو نهایت جمالست
لطف تو بغایت کمالست

با زلف تو هر که را سری هست
سر در قدم تو پایمالست

بی روی تو زندگی حرامست
وز دست تو جام می حلالست

باز آی که بی رخ تو ما را
از صحبت خویشتن ملالست

جانم که تذر و باغ عشقست
زین گونه شکسته پر و بالست

مرغ دل من هوا نگیرد
زانرو که چنین شکسته بالست

این نفحهٔ روضهٔ بهشتست
یا نکهت گلشن وصالست

این خود چه شمامهٔ شمیمست
وین خود چه شمایل شمالست

خواجو بلب تو آرزومند
چون تشنه بشربت زلالست
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.