هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند غم، درد، امید، عشق، صبر و رضا می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که اگرچه غم و درد وجود دارد، اما با امید و عشق می‌توان بر آنها غلبه کرد. همچنین، اشاره‌ای به پذیرش تقدیر و رضایت به حکم قضا دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به درد و غم نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک صحیح دارد.

غزل شمارهٔ ۲۰۳

اگر ترا غم امثال ما بود غم نیست
که درد را چو امید دوا بود غم نیست

دوا پذیر نباشد مریض علت شوق
ولی چو روی مرض در شفا بود غم نیست

کنون که کشتی ما در میان موج افتاد
اگر چنانکه مجال شنا بود غم نیست

صفا ز بادهٔ صافی طلب که صوفی را
بجای جامه صوف ار صفا بود غم نیست

براستان که گدایان آستان توایم
وگر ترا غم کار گدا بود غم نیست

غمت چو ساغر اگر خون دل بجوش آرد
چو همدم تو می جانفزا بود غم نیست

گرت فراق بزخم قفای غم بکشد
مدار غم که چو وصل از قفا بود غم نیست

بغربتم چو کسی آشنا نمی‌باشد
بشهر خویشم اگر آشنا بود غم نیست

چنین که مرغ دلم در غمش هوا بگرفت
بسوی ما اگر او را هوا بود غم نیست

چو اقتضای قضا محنتست و غم خواجو
اگر بحکم قضایت رضا بود غم نیست
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.