هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر عشق عمیق شاعر به معشوق است. او زیبایی‌های معشوق را ستایش می‌کند و از دوری و حسرت خود می‌گوید. شاعر حتی با وجود ملامت دیگران، از عشق خود دست نمی‌کشد و به عرفان و تصوف نیز اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عرفانی و عاشقانه عمیق در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی نیاز به دانش ادبی بیشتری دارد.

غزل شمارهٔ ۲۲۸

ای جان جهان جان وجهان برخی جانت
داریم تمنای کناری ز میانت

چون وصف دهان تو کنم زانکه در آفاق
من هیچ ندیدم به لطافت چو دهانت

گو شرح تو ای آیت خوبی دگری گوی
زان باب که من عاجزم از کنه بیانت

گرمدعی از نوک خدنگت سپر انداخت
من سینه سپر ساخته‌ام پیش سنانت

ای گلبن خندان بچنین حسن و لطافت
کی رونق بستان ببرد باد خزانت

هر لحظه ترا با دگران گفت و شنیدی
وز دور من خسته به حسرت نگرانت

گر خلق کنندم سپر تیرملامت
من باز نگیرم نظر از تیر و کمانت

تا رخت تصوف بخرابات نیاری
در بتکده کی راه دهد پیر مغانت

باید که نشان در میخانه بپرسی
ورنی ز جهان محو شود نام و نشانت

خواجو نکشد میل دلت سوی صنوبر
گر دست دهد صحبت آن سرو روانت

زینسان که توئی غرقهٔ دریای مودت
گر خاک شوی باد نیارد بکرانت
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.