هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از خواجوی کرمانی، با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، به توصیف عشق و محبت می‌پردازد. شاعر از عناصری مانند زلف، لب، خنده، و وصال معشوق برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند و تأکید می‌کند که عشق می‌تواند حتی تلخی‌ها را شیرین کند. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم عرفانی مانند فراموشی غم‌های دنیا در حضور معشوق دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم به بلوغ فکری نیاز دارند.

غزل شمارهٔ ۲۸۳

مه را اگر از مشک ز ره پوش توان کرد
تشبیه بدان زلف و بنا گوش توان کرد

چون شکر شیرین بشکر خنده در آری
جان برخی آن لعل گهر پوش توان کرد

می تلخ نباشد چو ز دست تو ستانند
کز دست تو گر زهر بود نوش توان کرد

حاجت بقدح نیست که ارباب خرد را
از جام لبت واله و مدهوش توان کرد

گر دست دهد شادی وصل تو زمانی
غمهای جهان جمله فراموش توان کرد

بی آتش رخسار توخون در دل عشاق
باور نتوان کرد که در جوش توان کرد

مرغان چمن را چو صبا بوی گل آرد
زنهار مپندار که خاموش توان کرد

از روی توام منع کنند اهل خرد لیک
برقول بد اندیش کجا گوش توان کرد

خواجو تو مپندار که بی سیم زمانی
با سیمبران دست در آغوش توان کرد
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.