هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از درد عشق، فراق و رنج‌های دل سخن می‌گوید. او از پروانه و شمع، سرو و باغبان، و چراغ روحانیون به عنوان نمادهایی برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به هنر خوشنویسی (ابن مقله) و تأثیر زیبایی‌های هنری دارد. در نهایت، شاعر از اشک‌هایش می‌گوید که حتی کوه‌ها را می‌تواند جابه‌جا کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۳۵۳

اگر ز پیش برانی مرا که برخواند
وگر مراد نبخشی که از تو بستاند

بدست تست دلم حال او تو می‌دانی
که سوز آتش پروانه شمع می‌داند

چه اوفتاد که آن سرو سیمتن برخاست
خبر برید بدهقان که سرو ننشاند

برفت آنکه بلای دلست و راحت جان
مگر خدای تعالی بلا بگرداند

چراغ مجلس روحانیون فرو میرد
گر او بجلوه گری آستین بر افشاند

تحیتی که فرستاده شد بدان حضرت
گر ابن مقله ببیند در آن فرو ماند

به خون دیده از آن رو نوشته‌ام روشن
که هر کسش که ببیند چو آب برخواند

دبیر سردلم فاش کرد و معذورست
چگونه آتش سوزان به نی بپوشاند

سرشک دیدهٔ خواجو چنین که می‌بینم
اگر بکوه رسد سنگ را بغلتاند
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.