هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از رسیدن نامه‌ای از یار، مژده بازگشت یوسف گمگشته و خبر یار سفرکرده سخن می‌گوید. همچنین از تسکین درد عاشقان، آوردن گل‌های صدبرگ برای بوستان، و بخشیدن نوشدارویی از لب یار برای شفای دل مجروح صحبت می‌کند. در پایان، از می‌فروشانی یاد می‌شود که برای خواجو می‌آورند تا خمار را بزدایند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'نوشدارو' و 'خمار' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۳۶۷

این چه نامه‌ست که از کشور یار آوردند
وین چه نافه‌ست که از سوی تتار آوردند

مژدهٔ یوسف گمگشته بکنعان بردند
خبر یار سفر کرده به یار آوردند

دوستانرا ز غم دوست امان بخشیدند
بوستانرا گل صد برگ ببار آوردند

بیدل غمزده را مژدهٔ دلبر دادند
بلبل دلشده را بوی بهار آوردند

نسخه‌ئی از پی تعویذ دل سوختگان
از سواد خط آن لاله عذار آوردند

نوش داروئی از آن لب که روان زنده ازوست
بمن خسته مجروح نزار آوردند

از خم سلسلهٔ طره لیلی تابی
از برای دل مجنون فگار آوردند

بزم شوریده دلان را ز پی نقل صبوح
شکری از لب شیرین نگار آوردند

می فروشان عقیق لب او خواجو را
قدحی می ز پی دفع خمار آوردند
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.