هوش مصنوعی: این متن عرفانی و فلسفی به موضوعاتی مانند عشق حقیقی، قربت الهی، گذر عمر و فراق، و وحدت در عشق می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که در عشق حقیقی، هجران و وصال یکسان هستند و اهمیت به قربت یار است نه مکان. همچنین، اشاره‌ای به بزم عرفانی و اهمیت دل در رسیدن به حقیقت دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی نیاز به دانش پایه‌ای از ادبیات و فلسفه دارد.

غزل شمارهٔ ۴۹۰

چو هست قرب حقیقی چه غم ز بعد مزار
نظر بقربت یارست نی بقرب دیار

چو زائران حرم را وصال روحانیست
تفاوتی نکند از دنو و بعد مزار

رسید عمر بپایان و داستان فراق
ز حد گذشت و بپایان نمی‌رسد طومار

بباغ بلبل خوش نغمه سحر خوان بین
که روز و شب سبق عشق می‌کند تکرار

بیا که حلقه نشینان بزمگاه الست
زدند بر در دل حلقهٔ در خمار

بکش جفای رقیب ار حبیب می‌خواهی
کنار گل نبری گر کنی کناره ز خار

چه هجر و وصل مساویست در حقیقت عشق
اگر ز هجر بسوزی بساز و وصل انگار

درست قلب من ار شد شکسته باکی نیست
بحکم آنکه روان می‌رود درین بازار

بروی خوب وی آنکس نظر کند خواجو
که پشت بر دو جهان کرد و روی بر دیوار
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۸۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.