هوش مصنوعی: این شعر از خواجوی کرمانی، شاعر ایرانی، خطاب به مرغی خوش‌نواست که در قفس اسیر شده است. شاعر از مرغ می‌خواهد که از قفس رها شود و به پرواز درآید، زیرا او شایستهٔ زندگی در گلشن روحانیان است و نباید در این دنیای پست محدود بماند. شعر همچنین بر آزادی، رهایی از هوس‌های دنیوی، و ارزش‌های معنوی تأکید دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به مفاهیم مانند هوس و رهایی نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۵۳۶

ای مرغ خوش‌نوا چه فرو بسته‌ئی نفس
برکش ز طرف پرده‌سرا نالهٔ جرس

چون نغمه ساز گلشن روحانیان توئی
خاموش تا به چند نشینی درین قفس

تا کی درین مزابل سفلی کنی نزول
قانع مشو ز روضهٔ رضوان بخار و خس

اهل خرد متابعت نفس کی کنند
شاه جهان چگونه شود بندهٔ عسس

تنگ شکر بریزد ازین بوم شوره ناک
پرواز کن وگرنه بتنگ آئی از مگس

در راه مهر نیست به جز سایه همنشین
در کوی عشق نیست به جز ناله همنفس

مستعجلی و روی بگردانده از طریق
مستسقئی و جان بلب آورده در ارس

با برهمن مگو سخن شرع بعد ازین
وز اهرمن مجو صفت عرش ازین سپس

عمر عزیز چون بهوس صرف کرده‌ئی
جان عزیز را مده آخر درین هوس

آزاد باش و بندهٔ احساس کس مشو
کازاده آن بود که نگردد اسیر کس

خواجو ترا چو ناله به فریاد می‌رسد
دریاب خویش را و به فریاد خویش رس
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۳۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.