هوش مصنوعی: این شعر از خواجوی کرمانی، شاعر ایرانی، بیانگر درد عشق و رنج‌های ناشی از آن است. شاعر از معشوق می‌خواهد که با رفتارهایش او را بیشتر نیازارد و از انتظار و جفا بپرهیزد. همچنین، او به مستی عشق اشاره می‌کند و از مخاطب می‌خواهد که از رنج‌های بی‌حاصل دوری کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و جفا نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

غزل شمارهٔ ۵۵۱

رقم ز غالیه بر طرف لاله زار مکش
ز نافه ختنی نقش بر عذار مکش

به خون دیدهٔ ما ساعد نگارین را
بیا و رنگ کن و زحمت نگار مکش

بقصد کشتن ما خنجر جفا و ستم
اگر چنانکه کشی تیغ انتظار مکش

ز بار خاطرم ای ساربان تصور کن
مکن شتاب و شتر را بزیر بار مکش

چو نیست پای برون رفتنم ز منزل دوست
بخنجرم بکش و ناقه را مهار مکش

چو از رخش گل صد برگ می‌توان چیدن
مرو بطرف گلستان و رنج خار مکش

مدام چون ز می عشق مست و مدهوشی
بریز باده و درد سر خمار مکش

گرت ز غیرت بلبل خبر بود چو صبا
ببوستان مرو و جیب شاخسار مکش

بروزگار توان یافت کام دل خواجو
بترک کام کن و جور روزگار مکش
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.