هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از خواجوی کرمانی، مخاطب را به ترک دنیای مادی و پیوستن به عالم حقایق دعوت می‌کند. شاعر با استفاده از استعاره‌هایی مانند سرو، گلشن و کعبه، مخاطب را به سوی آزادی از تعلقات دنیوی و رسیدن به حقیقت وجود راهنمایی می‌کند. در پایان، عشق را برتر از عقل می‌داند و از میخانهٔ عشق به عنوان جایگاه حقیقی یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استعاری موجود در شعر، برای درک و فهم نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به کار رفته ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۵۸۱

ای سرو خرامندهٔ بستان حقایق
آزاد شو از سبزهٔ این سبز حدائق

برگلبن ایجاد توئی غنچهٔ خندان
در گلشن ابداع توئی برگ شقائق

منزلگه انس تو سراپردهٔ قدسست
تا چند شوی ساکن این تیره مضائق

بیرون نرود راه تو بی‌ترک مقاصد
حاصل نشود کام تو بی قطع علائق

رخش امل از عرصهٔ تقلید برون ران
تا خیمه زنی بر سر میدان حقائق

در کوکبه‌ات خیل وحشم چیست مخائل
در راه تو خرگاه و خیم چیست عوائق

چون کعبهٔ خلقت بوجود تو شرف یافت
باید که شوی قبلهٔ حاجات خلائق

آنکس که گدای در میخانهٔ عشقست
برخسرو عقلست بصد مرتبه فائق

خواجو بسحر سرمکش از مرغ صراحی
زیرا که بشبگیر بود بلبله لائق
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.