هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، بیانگر حالتی از مستی و رهایی از قیود دنیوی است. شاعر از می‌نوشی، عشق و رهایی از غم سخن می‌گوید و خود را در خرابات مغان و در کنار جوانان مست می‌یابد. او از آفتاب، شراب و عشق به عنوان نمادهای روشنایی و حرارت یاد می‌کند و از غم و خواب دوری می‌جوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و نمادین مانند شراب و مستی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رهایی از غم و عشق نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۶۸۶

کشتی ما کو که ما زورق درآب افکنده‌ایم
در خرابات مغان خود را خراب افکنده‌ایم

جام می را مطلع خورشید تابان کرده‌ایم
وز حرارت تاب دل در آفتاب افکنده‌ایم

با جوانان بر در میخانه مست افتاده‌ایم
وز فغان پیر مغان را در عذاب افکنده‌ایم

شاهد میخوارگان گو روی بنمای از نقاب
کاین زمان از روی کار خود نقاب افکنده‌ایم

محتسب اسب فضیحت بر سرما گو مران
گر برندی در جهان خر در خلاف افکنده‌ایم

آبروی ساغر از چشم قدح پیمای ماست
گر به بی آبی سپر بر روی آب افکنده‌ایم

ما که از جام محبت نیمه مست افتاده‌ایم
کی بهوش آئیم کافیون در شراب افکنده‌ایم

گوشهٔ دل کرده‌ایم از بهر میخواران کباب
لیکن از سوز دل آتش در کباب افکنده‌ایم

غم مخور خواجو که از غم خواب را بینی بخواب
زانکه ما چشم امید از خورد و خواب افکنده‌ایم
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۸۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.