هوش مصنوعی: شاعر در این متن از جستجوی بی‌فرجام خود برای یافتن آرامش و وصال معشوق سخن می‌گوید. او در این مسیر با رنج‌ها و ناکامی‌های بسیاری روبرو شده و در نهایت به این نتیجه رسیده که جز درگاه معشوق، پناهگاهی والاتر وجود ندارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عرفانی و عاشقانه عمیق است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۶۹۰

مردیم در خمار و شرابی نیافتیم
گشتیم غرق آتش وآبی نیافتیم

کردیم حال خون دل از دیدگان سؤال
لیکن به جز سرشک جوابی نیافتیم

تا چشم مست یار خرابی بنا نهاد
همچون دل شکسته خرابی نیافتیم

رفتیم در هوایش و برخاک کوی او
بردیم آب خویش و مبی نیافتیم

جان را براه بادیه از تاب تشنگی
کردیم خون و اشک سحابی نیافتیم

بیرون ز زلف و عارض خورشید پیکران
برآفتاب پر غرابی نیافتیم

در ده قدح که جز دل بریان خون چکان
در بزمگاه عشق کبابی نیافتیم

کردیم بی حجاب نظر در رخت ولیک
روی ترا به جز تو حجابی نیافتیم

خاک درت شدیم چو خواجو بحکم آنک
برتر ز درگه تو جنابی نیافتیم
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۸۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.