هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از ناتوانی در پنهان کردن درد عشق و ترک آن سخن میگوید. او اشاره میکند که مهر دل را نمیتوان پنهان کرد، همانطور که نمیتوان خورشید را پشت گل پنهان نمود. همچنین از غریبی در میان آشنایان و گفتن رازها به بیگانگان شکایت میکند. شاعر به مینوشی و عشق به معشوق اشاره دارد و بیان میکند که اهل میخانه نیازی به رفتن به کوی کعبه ندارند.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین ممکن است برخی از اشارات عرفانی و استعارههای بهکار رفته برای کودکان قابل درک نباشد.
غزل شمارهٔ ۷۴۱
نه درد عشق مییارم نهفتن
نه ترک عشق مییارم گرفتن
نگردد مهر دل در سینه پنهان
بگل خورشید چون شاید نهفتن
غریبست از کسانی کاشنایند
حدیث خویش با بیگانه گفتن
اگر فراش دیری فرض عینست
بمژگانت در میخانه رفتن
بگو با نرگس میگون که پیوست
نشاید مست در محراب خفتن
بود کارم بیاد درج لعلت
بالماس زبان دردانه سفتن
مقیمان در میخانه خواجو
چه حاجتشان بکوی کعبه رفتن
نه ترک عشق مییارم گرفتن
نگردد مهر دل در سینه پنهان
بگل خورشید چون شاید نهفتن
غریبست از کسانی کاشنایند
حدیث خویش با بیگانه گفتن
اگر فراش دیری فرض عینست
بمژگانت در میخانه رفتن
بگو با نرگس میگون که پیوست
نشاید مست در محراب خفتن
بود کارم بیاد درج لعلت
بالماس زبان دردانه سفتن
مقیمان در میخانه خواجو
چه حاجتشان بکوی کعبه رفتن
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.