هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از زبان شاعری درویش و دل‌سوخته خطاب به باد صبا سروده شده است. شاعر از صبا می‌خواهد که احوال دل‌سوخته‌اش، اشک‌های گرم، آه‌های سرد، سوز عشق و سرگردانی‌هایش را به معشوق برساند. او از ضعف و نیاز خود می‌گوید و امید دارد که معشوق با لطفش به او توجه کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۷۵۰

ای صبا احوال دل با آن صنم تقریر کن
حال این درویش با آن محتشم تقریر کن

ماجرای اشک گرمم یک بیک با او بگو
داستان آه سردم دمبدم تقریر کن

گر چو شمع آری حدیث سوز عشقم بر زبان
وصف سیلاب سرشک دیده هم تقریر کن

شرح سرگردانی مستسقیان بادیه
چون فرود آئی بر اطراف حرم تقریر کن

قصه تاریک روزان در دل شب عرضه دار
داستان مهر ورزان صبحدم تقریر کن

گر غم بیچارگان داری و درد خستگان
آنچه بر جان منست از درد و غم تقریر کن

اضطراب و شور آن ماهی که دور افتد ز آب
گر هواداری نمائی پیش یم تقریر کن

وان گل باغ کرم گر یاد بی برگان کند
افتقار و عجزم از راه کرم تقریر کن

ضعف خواجو بین و با آن دلبر لاغر میان
هر چه دانی موبموی از بیش و کم تقریر کن
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.