هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و پر از تصاویر زیبا و استعاره‌های شاعرانه است که در آن شاعر از معشوق خود با تعابیری مانند روی زیبا، عکس در جام جهان‌نما، بوی زلف، و قامت سرو یاد می‌کند. او زیبایی معشوق را با عناصر طبیعت مانند گل، نرگس، سرو، و بنفشه مقایسه می‌کند و بیان می‌کند که همه چیز در برابر جمال معشوق بی‌رنگ و بی‌معناست.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم عاشقانه و استعاره‌های شاعرانه است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، درک عمیق‌تر آن نیاز به شناخت ادبیات و زیبایی‌شناسی دارد که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد امکان‌پذیر است.

غزل شمارهٔ ۱۷

از میکده تا چه شور برخاست؟
کاندر همه شهر شور و غوغاست

باری، به نظاره‌ای برون آی
کان روی تو از در تماشاست

پنهان چه شوی؟ که عکس رویت
در جام جهان نمای پیداست

گل گر ز رخ تو رنگ ناورد
رنگ رخش آخر از چه زیباست؟

ور نه به جمال تو نظر کرد
چشم خوش نرگس از چه بیناست؟

ور سرو نه قامت تو دیده است
او را کشش از چه سوی بالاست

تا یافت بنفشه بوی زلفت
ما را همه میل سوی صحراست

ما را چه ز باغ لاله و گل؟
از جام، غرض می مصفاست

جز حسن و جمال تو نبیند
از گلشن و لاله هر که بیناست
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.