هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عراقی، شور و شیفتگی عاشق را به معشوق توصیف می‌کند. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند شراب، باغ، گل و آیینه، عشق خود را به معشوق بیان می‌کند و جهان را آینه‌ای از زیبایی‌های او می‌داند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۶

شوری ز شراب خانه برخاست
برخاست غریوی از چپ و راست

تا چشم بتم چه فتنه انگیخت؟
کز هر طرفی هزار غوغاست

تا جام لبش کدام می داد؟
کز جرعه‌اش هر که هست شیداست

ساقی، قدحی، که مست عشقم
و آن باده هنوز در سر ماست

آن نعرهٔ شور هم‌چنان هست
وآن شیفتگی هنوز برجاست

کارم، که چو زلف توست در هم
بی‌قامت تو نمی‌شود راست

مقصود تویی مرا ز هستی
کز جام، غرض می مصفاست

آیینهٔ روی توست جانم
عکس رخ تو درو هویداست

گل رنگ رخ تو دارد ، ارنه
رنگ رخش از پی چه زیباست ؟

ور سرو نه قامت تو دیده است
او را کشش از چه سوی بالاست؟

باغی است جهان، ز عکس رویت
خرم دل آن که در تماشاست

در باغ همه رخ تو بیند
از هر ورق گل، آن که بیناست

از عکس رخت دل عراقی
گلزار و بهار و باغ و صحراست
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.