هوش مصنوعی: این متن شعری از شاهنامه فردوسی است که به سرنوشت یزدگرد و پادشاهی او می‌پردازد. در این شعر، سخنگوی مرد دلیر از گذر زمان و بی‌ثباتی دنیا سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که بزرگی و نیاز به یکدیگر وابسته‌اند و هیچ‌کس از گردش روزگار در امان نیست. همچنین، او از اهمیت نام و یادگار جاویدان سخن می‌گوید و بر این نکته تأکید می‌کند که ثروت و قدرت موقتی هستند و تنها نام نیک است که ماندگار می‌شود.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم فلسفی و تاریخی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مفاهیم ادبیات کلاسیک دارد. همچنین، زبان شعر و مفاهیم عمیق آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد.

بخش ۱

چو بگذشت زو شاه شد یزدگرد
به ماه سفندار مذ روز ارد

چه گفت آن سخنگوی مرد دلیر
چو از گردش روز برگشت سیر

که باری نزادی مرا مادرم
نگشتی سپهر بلند از برم

به پرگار تنگ و میان دو گوی
چه گویم جز از خامشی نیست روی

نه روز بزرگی نه روز نیاز
نماند همی برکسی بر دراز

زمانه زمانیست چون بنگری
ندارد کسی آلت داوری

به یارای خوان و به پیمای جام
ز تیمار گیتی مبر هیچ نام

اگر چرخ گردان کشد زین تو
سرانجام خاکست بالین تو

دلت را به تیمار چندین مبند
بس ایمن مشو بر سپهر بلند

که با پیل و با شیربازی کند
چنان دان که از بی‌نیازی کند

تو بیجان شوی او بماند دراز
درازست گفتار چندین مناز

تو از آفریدون فزونتر نه ای
چو پرویز باتخت و افسر نه ای

به ژرفی نگه کن که با یزدگرد
چه کرد این برافراخته هفت گرد

چو بر خسروی گاه بنشست شاد
کلاه بزرگی به سر برنهاد

چنین گفت کز دور چرخ روان
منم پاک فرزند نوشین روان

پدر بر پدر پادشاهی مراست
خور و خوشه و برج ماهی مراست

بزرگی دهم هر که کهتر بود
نیازارم آن راکه مهتر بود

نجویم بزرگی و فرزانگی
همان رزم و تندی و مردانگی

که برکس نماند همی زور و بخت
نه گنج و نه دیهیم شاهی نه تخت

همی نام جاوید باید نه کام
بینداز کام و برافراز نام

برین گونه تا سال شد بر دو هشت
همی ماه و خورشید بر سر گذشت
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:بخش ۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.