هوش مصنوعی: این متن بیانگر احساسات شاعر از دوری و جدایی از معشوق است. شاعر از درد فراق، حسادت دشمنان، و غرور بی‌جا سخن می‌گوید و از نرسیدن به آرزوهایش شکایت دارد. او همچنین از نابینایی معنوی و گمراهی در راه عشق می‌نالد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری و احساسی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند حسادت، غرور، و گمراهی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۴۵

باز دل از در تو دور افتاد
در کف صد بلا صبور افتاد

نیک نزدیک بود بر در تو
تا چه بد کرد کز تو دور افتاد

یا حسد برد دشمن بد دل
یا مرا دوستی غیور افتاد

ماتم خویشتن همی دارد
چون مصیبت زده، ز سور افتاد

چون ز خاک در تو سرمه نیافت
دیده‌ام بی‌ضیا و نور افتاد

جان که یک ذره انده تو بیافت
در طربخانهٔ سرور افتاد

از بهشت رخ تو بی‌خبر است
تن که در آرزوی حور افتاد

چون عراقی نیافت راه به تو
گمرهی گشت و در غرور افتاد
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.