هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عراقی، به زیبایی‌های معشوق و تأثیرات عمیق نگاه و رفتار او بر عاشق می‌پردازد. شاعر از غمزه‌های خونریز، فتنه‌انگیزی معشوق، و سوزش عشق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که جهان از جادوی چشم‌های معشوق می‌گریزد. همچنین، او به وفاداری خود به معشوق اشاره می‌کند، حتی اگر این عشق به رنج و خونریزی بینجامد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه‌ای است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا پیچیده باشد. همچنین، برخی از تصاویر شعری مانند 'خون ریختن' و 'رستاخیز انگیختن' ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد. این شعر بیشتر مناسب نوجوانان و بزرگسالانی است که توانایی درک مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه را دارند.

غزل شمارهٔ ۸۱

چنین که غمزهٔ تو خون خلق می‌ریزد
عجب نباشد اگر رستخیز انگیزد

فتور غمزهٔ تو صدهزار صف بشکست
که در میانه یکی گرد برنمی‌خیزد

ز چشم جادوی مردافگن شبه رنگت
جهان، اگر بتواند، دو اسبه بگریزد

فروغ عشق تو تا کی روان من سوزد
فریب چشم تو تا چند خون من ریزد؟

مرنج، اگر به سر زلف تو در آویزم
که غرقه هرچه ببیند درو بیاویزد

تو را، چنان که تویی، تا کسیت نشناسد
رخ تو هر نفسی رنگ دیگر آمیزد

اگر چه خون عراقی بریزی از دیده
به خاکپای تو کز عشق تو نپرهیزد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.