هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عراقی، بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و نیاز به معشوق است. شاعر از نگاه و رفتار معشوق سخن می‌گوید و از درد فراق و عشق شکایت می‌کند. او از معشوق می‌خواهد که به او توجه کند و از جور و ستم دوری کند. در نهایت، شاعر به عشق پناه می‌برد و امیدوار است که عشق او را از نیاز رها کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مفاهیم عرفانی و ادبی موجود در شعر نیاز به درک و تجربه بیشتری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۰۱

چو چشم مست تو آغاز کبر و ناز کند
بسا که بر دلم از غمزه ترکتاز کند

مرا مکش، که نیاز منت بکار آید
چو من نمانم حسن تو با که ناز کند؟

مرا به دست سر زلف خویش باز مده
اگر چه همچو خودم زود سرفراز کند

منم چو مردم چشمت، به من نگاهی کن
که اهل دیده به مردم نگاه باز کند

چگونه دوست ندارد ایاز را محمود؟
که او نگاه به چشم خوش ایاز کند

ز جور تو بگریزم، برم به عشق پناه
که از غم تو مرا عشق بی‌نیاز کند

نیاز و ناز من و تو فرود برد به دمی
نهنگ عشق حقیقت دهن چو باز کند

ازین حدیث، اگرچه ز پرده بیرون است
زمانه پردهٔ عشاق بس که ساز کند

به آب دیده عراقی وضو همی سازد
چو قامت تو بدید آنگهی نماز کند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.