هوش مصنوعی: این شعر از عراقی بیانگر درد و رنج عاشقی است که از جور و ستم معشوق خود به ستوه آمده است. شاعر از بی‌دلی، خستگی، و واله‌گی خود سخن می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که اگر قرار است چنین رنجی را تحمل کند، جانش را نیز بگیرد. او از معشوق می‌خواهد که یا به او توجه کند و تیمارش دهد، یا اگر نمی‌خواهد، جهانی را به خاطر او آزرده سازد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاشقانه و رنج‌های عاطفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

غزل شمارهٔ ۱۳۱

بی‌دلی را بی سبب آزرده گیر
خاکساری را به خاک اسپرده گیر

خسته‌ای از جور عشقت کشته دان
واله‌ای از عشق رویت مرده گیر

گر چنین خواهی کشیدن تیغ غم
جانم اندر تن چون خون افسرده گیر

چند خواهی کرد ازین جور و ستم؟
بی‌دلی از غم به جان آزرده گیر

برده‌ای، هوش دلم، اکنون مرا
نیم جانی مانده وین هم برده گیر

گر بخواهی کرد تیمار دلم
از غم و تیمار جانم خرده گیر

ور عراقی را تو ننوازی کنون
عالمی از بهر او آزرده گیر
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.