هوش مصنوعی: این شعر از عراقی بیانگر درد و رنج عاشقانه است. شاعر از مطرب می‌خواهد تا با نواختن آوازهای دردآلود، سوختگان و شیفتگان را به ناله وادارد. او از سوزش عشق و نبود یار همدم می‌نالد و درخواست جرعه‌ای از جام عشق می‌کند تا از خود رها شود. شاعر آماده سوختن در راه عشق است و اگر یار نسازد، نوحه‌سرایی را آغاز می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و ممکن است نیاز به بلوغ فکری و عاطفی داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۱۳۲

ای مطرب درد، پرده بنواز
هان! از سر درد در ده آواز

تا سوخته‌ای دمی بنالد
تا شیفته‌ای شود سرافراز

هین! پرده بساز و خوش همی سوز
کان یار نشد هنوز دمساز

دلدار نساخت، چون نسوزم؟
سوزم، چو نساخت محرم راز

ماتم زده‌ام، چرا نگریم؟
محنت زده‌ام، چه می‌کنم ناز؟

ای یار، بساز تا بسوزم
یا با سوزم بساز و بنواز

یک جرعه ز جام عشق در ده
تا بو که رهانیم ز خود باز

ور سوختن من است رایت
من ساخته‌ام، بسوز و بگداز

گر یار نساخت، ای عراقی،
خیز از سر سوز نوحه آغاز

در درد گریز، کوست همدم
با سوز بساز، کوست همساز
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.