هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و علاقهی شدید خود به معشوق سخن میگوید. او از دشواری ترک جان به خاطر معشوق، زیبایی بینظیر او، و اشتیاق فراوان به لبهای معشوق میسراید. شاعر همچنین از بیان عشق خود با صدای بلند و ناتوانی در توصیف زیبایی معشوق با هر زبانی سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن حاوی مضامین عاشقانهی عمیق و استفاده از استعارههای شعری است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'ترک جان' نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک صحیح دارند.
غزل شمارهٔ ۲۱۶
سهل گفتی به ترک جان گفتن
من بدیدم، نمیتوان گفتن
جان فرهاد خسته شیرین است
کی تواند به ترک جان گفتن؟
دوست میدارمت به بانگ بلند
تا کی آهسته و نهان گفتن؟
وصف حسن جمال خود خود گوی
حیف باشد به هر زبان گفتن؟
تا به حدی است تنگی دهنت
که نشاید سخن در آن گفتن؟
گر نبودی کمر، میانت را
کی توانستمی نشان گفتن؟
ز آرزوی لبت عراقی را
شد مسلم حدیث جان گفتن
من بدیدم، نمیتوان گفتن
جان فرهاد خسته شیرین است
کی تواند به ترک جان گفتن؟
دوست میدارمت به بانگ بلند
تا کی آهسته و نهان گفتن؟
وصف حسن جمال خود خود گوی
حیف باشد به هر زبان گفتن؟
تا به حدی است تنگی دهنت
که نشاید سخن در آن گفتن؟
گر نبودی کمر، میانت را
کی توانستمی نشان گفتن؟
ز آرزوی لبت عراقی را
شد مسلم حدیث جان گفتن
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.