هوش مصنوعی: شاعر در این متن از جدایی ناگهانی معشوق شکایت می‌کند و از رفتارهای متغیر او ابراز ناراحتی می‌نماید. او به روزهای خوش گذشته اشاره می‌کند که معشوق با او مهربان بود و حالا ناگهان از او دوری کرده است. شاعر از این تغییر رفتار متعجب است و احساس می‌کند معشوق او را رها کرده است. در عین حال، او معتقد است که معشوق نیز به نوعی به او وابسته است و این رابطه دو طرفه بوده است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه موجود در متن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عاطفی و روابط پیچیده انسانی نیاز به بلوغ فکری دارد که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد شکل می‌گیرد.

غزل شمارهٔ ۲۵۳

چه بد کردم؟ چه شد؟ از من چه دیدی؟
که ناگه دامن از من درکشیدی

چه افتادت که از من برشکستی؟
چرا یکبارگی از من رمیدی؟

به هر تردامنی رخ می‌نمایی
چرا از دیدهٔ من ناپدیدی؟

تو را گفتم که: مشنو گفت بد گوی
علی‌رغم من مسکین شنیدی

مرا گفتی: رسم روزیت فریاد
عفا الله نیک فریادم رسیدی!

دمی از پرده بیرون آی، باری
که کلی پردهٔ صبرم دریدی

هم از لطف تو بگشاید مرا کار
که جمله بستگی‌ها را کلیدی

نخستم برگزیدی از دو عالم
چو طفلی در برم می‌پروریدی

لب خود بر لب من می‌نهادی
حیات تازه در من می‌دمیدی

خوشا آن دم که با من شاد و خرم
میان انجمن خوش می‌چمیدی

ز بیم دشمنان با من نهانی
لب زیرین به دندان می‌گزیدی

چو عنقا، تا به چنگ آری مرا باز
ورای هر دو عالم می‌پریدی

مرا چون صید خود کردی، به آخر
شدی با آشیان و آرمیدی

تو با من آن زمان پیوستی، ای جان
که بر قدم لباس خود بریدی

از آن دم بازگشتی عاشق من
که در من روی خوب خود بدیدی

من ار چه از تو می‌آیم پدیدار
تو نیز اندر جهان از من پدیدی

مراد تو منم، آری، ولیکن
چو وابینی تو خود خود را مریدی

گزیدی هر کسی را بهر کاری
عراقی را برای خود گزیدی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.