هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از دلبری شکایت می‌کند که ناگهان از او روی گردانده و به دشمنانش پیوسته است. او از عشق و فداکاری‌های خود می‌گوید و از رفتار بی‌وفایانه معشوق گله می‌کند. شاعر می‌پرسد چرا معشوق به کام دشمنانش رفتار کرده و پرده صبرش را دریده است. او همچنین از غم و رنجی که متحمل شده سخن می‌گوید و در پایان از معشوق می‌خواهد که او را رها نکند، چرا که معشوق به خوبی می‌داند که شاعر همچون بنده‌ای وفادار است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل موضوعات عاشقانه پیچیده، احساسات عمیق و شکایت از بی‌وفایی است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم شعری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۵۴

چه کردم؟ دلبرا، از من چه دیدی؟
که کلی از من مسکین رمیدی

چه افتادت که از من سیر گشتی؟
چرا یک بارگی از من بریدی؟

من از عشقت گریبان چاک کردم
تو خوش خوش دامن از من در کشیدی

نگویی تا چه بد کرد بجایت؟
که روی نیکو از من در کشیدی

بسی گفتم که: مشنو گفت دشمن
علی رغم من مسکین شنیدی

اگر کام تو دشمن کامیم بود
به کام خویشتن، باری، رسیدی

چرا کردی به کام دشمنانم؟
نگویی تا: درین معنی چه دیدی؟

به تیر غمزه جان و دل چه دوزی؟
که از رخ پردهٔ صبرم دریدی

نچیده یک گل از بستان شادی
ز غم صد خار در جانم خلیدی

مکن آزاد مفروشم، اگر چه
به خوبی صد چو من بنده خریدی

گزیدی هر کسی را بهر کاری
عراقی را ز بهر غم گزیدی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.