هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه به توصیف زیبایی و جمال معشوق می‌پردازد و عشق و شیفتگی شاعر را نسبت به او بیان می‌کند. شاعر معشوق را بی‌نظیر و فراتر از هر توصیفی می‌داند و حضور او را در همه چیز می‌بیند. همچنین، شعر به مفاهیمی مانند عشق، زیبایی، وحدت وجود و جستجوی معشوق اشاره دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، استفاده از زبان شعری کلاسیک و استعاره‌های پیچیده، فهم متن را برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز می‌کند.

غزل شمارهٔ ۲۹۶

زهی! جمال تو رشک بتان یغمایی
وصال تو هوس عاشقان شیدایی

عروس حسن تو را هیچ در نمی‌یابد
به گاه جلوه‌گری دیدهٔ تماشایی

بدین صفت که تویی بر جمال خود عاشق
به غیر خود، نه همانا، که روی بنمایی

حجاب روی تو هم روی توست در همه حال
نهانی از همه عالم، ز بسکه پیدایی

بهر چه می‌نگرم صورت تو می‌بینم
ازین میان همه در چشم من تو می‌آیی

همه جهان به تو می‌بینم و عجب نبود
ازان سبب که تویی در دو دیده بینایی

ز رشک تا نشناسد تو را کسی، هر دم
جمال خود به لباس دگر بیارایی

تو را چگونه توان یافت؟ در تو خود که رسد؟
که هر نفس به دگر منزل و دگر جایی

عراقی از پی تو دربه در همی گردد
تو خود مقیم میان دلش هویدایی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.