هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از عراقی بیانگر این مفهوم است که انسان در جستجوی حقیقت خود است، غافل از اینکه حقیقت در درون او نهفته است. شاعر با استفاده از استعاره‌هایی مانند دریا و سبو، بی‌رنگی و رنگ، به خواننده یادآوری می‌کند که جهان آیینه‌ای از وجود اوست و برای یافتن مراد خود نیازی به جستجوی بیرونی ندارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. درک این متن نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با مفاهیم انتزاعی دارد.

غزل شمارهٔ ۳۰۳

درین ره گر به ترک خود بگویی
ببینی کان چه می‌جویی خود اویی

تو جانی و چنان دانی که جسمی
تو دریایی و پنداری که جویی

تویی در جمله عالم آشکارا
جهان آیینهٔ توست و تو اویی

نمی‌دانم چو بحر بیکرانی
چرا پیوسته در بند سبویی؟

ز بی‌رنگی تو را چون نیست رنگی
از آن در آرزوی رنگ و بویی

به گرد خود برآ یک بار آخر
به گرد هر دو عالم چند پویی؟

مراد خود هم از خود بازیابی
عراقی، گر به ترک خود بگویی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.