۲۸۶ بار خوانده شده

غزل

ای ملامت کنان بی‌حاصل
سعی کمتر کنید در باطل

هستم آشفته بر رخی، که برو
شد پری واله و ملک مایل

هست وصف جمال و نعت لبش
برتر از فکر سامع و قایل

دل دیوانه در سر زلفش
کی به زنجیرها شود عاقل؟

هرکه یک‌بار در همه عمرش
التفاتی کند، شود مقبل

از خیالش چه شاکرم! کو نیز
نیست از حال عاشقان غافل

ای صبا، ای صبا، غلام توام
گر گذاری کنی بدان منزل

حال بیچارگان بادیه را
برسانی بیار در محمل

گو: عراقی در آرزوی رخت
جان همی داد و حسرت اندر دل
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:سر آغاز
گوهر بعدی:مثنوی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.