هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر عاشقانه، زیبایی و جمال معشوق را توصیف میکند و از عشق و شیدایی خود سخن میگوید. او معتقد است که زیبایی معشوق آنچنان است که حتی خورشید در مقابل آن خجل میشود و هیچکس نمیتواند بهطور کامل آن را درک کند، مگر اینکه معشوق خود را نشان دهد. شاعر همچنین از ناتوانی خود در توصیف زیبایی معشوق و از بیتابی خود در فراق او میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک کامل آن ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ممکن است برای این گروه سنی چالشبرانگیز باشد.
غزل
ای ربوده دلم به رعنایی
این چه لطف است و این چه زیبایی؟
بیم آن است کز غم عشقت
سر برآرد دلم به شیدایی
از جمالت خجل شود خورشید
گر تو برقع ز روی بگشایی
زیر برقع، چو آفتاب منیر
اندر ابر لطیف پیدایی
در جمالت لطافتی است، که آن
در نیابد کمال بینایی
آن ملاحت، که حسن روی تو راست
کس نبیند، مگر تو بنمایی
منقطع میشود زبان مرا
پیش وصف رخ تو، گویایی
روز و شب جان به عاشقان دادن
از برای تو و تو خود رایی
نیست بیروی تو عراقی را
بیش ازین طاقت شکیبایی
این چه لطف است و این چه زیبایی؟
بیم آن است کز غم عشقت
سر برآرد دلم به شیدایی
از جمالت خجل شود خورشید
گر تو برقع ز روی بگشایی
زیر برقع، چو آفتاب منیر
اندر ابر لطیف پیدایی
در جمالت لطافتی است، که آن
در نیابد کمال بینایی
آن ملاحت، که حسن روی تو راست
کس نبیند، مگر تو بنمایی
منقطع میشود زبان مرا
پیش وصف رخ تو، گویایی
روز و شب جان به عاشقان دادن
از برای تو و تو خود رایی
نیست بیروی تو عراقی را
بیش ازین طاقت شکیبایی
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:سر آغاز
گوهر بعدی:مثنوی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.