هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از عراقی، بیانگر حالات عاشقانه و دلباختگی شاعر است. او از عشق به معشوق، مستی و بیخویشی ناشی از آن، و وفاداری بیقید و شرط به معشوق سخن میگوید. شاعر خود را اسیر عشق و مطیع فرمان معشوق میداند و از دیدار او سخن میگوید، حتی اگر از نظر جسمانی دور باشد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات دارد.
غزل
دل چو در دام عشق منظور است
دیده را جرم نیست، معذور است
ناظرم بر رخت به دیدهٔ جان
گرچه از چشم ظاهرم دور است
از شراب الست روز وصال
جان مستم هنوز مخمور است
دست از عاشقی نمیدارد
دایم از یار اگرچه مهجور است
جان آشفته بر رخت فاش است
شعلهٔ نار پرتو نور است
چشم مستت بلای عشاق است
خاک پای تو تاج فغفور است
حکم داری به هرچه فرمایی
که عراقی مطیع و مامور است
دیده را جرم نیست، معذور است
ناظرم بر رخت به دیدهٔ جان
گرچه از چشم ظاهرم دور است
از شراب الست روز وصال
جان مستم هنوز مخمور است
دست از عاشقی نمیدارد
دایم از یار اگرچه مهجور است
جان آشفته بر رخت فاش است
شعلهٔ نار پرتو نور است
چشم مستت بلای عشاق است
خاک پای تو تاج فغفور است
حکم داری به هرچه فرمایی
که عراقی مطیع و مامور است
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:سر آغاز
گوهر بعدی:مثنوی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.