هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از آزادی روح و فکر خود سخن می‌گوید، بیان می‌کند که مانند بلبل اسیر باغ نیست، بلکه باغ‌های دلگشا در زیر پرهای اوست. او از خاموشی و سکوت خود به عنوان سرمه‌ای از سواد شهرها یاد می‌کند و مانند جرس، در سفر زندگی گلبانگ عشرت می‌زند. شاعر تأکید می‌کند که حتی باده نیز نمی‌تواند او را از فکر یار دور کند و همیشه مانند سبو زیر سر اوست. او خود را مانند حباب در محیط رحمت حق می‌داند و راهنمای او گردبادی است که او را به سمت منزل آسایش می‌برد. شاعر از استواری و پایداری خود سخن می‌گوید و حتی اگر تیغی مانند کوه بر بالای سر او باشد، از جای خود نمی‌جنبد. در نهایت، او دست خود را مانند صدف بر روی هم می‌گذارد و اگر قطره‌ای آب مانند گهر باشد، آن را می‌پذیرد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۸

نیستم بلبل که بر گلشن نظر باشد مرا
باغهای دلگشا در زیر پر باشد مرا

سرمهٔ خاموشی من از سواد شهرهاست
چون جرس گلبانگ عشرت در سفر باشد مرا

باده نتواند برون بردن مرا از فکر یار
دست دایم چون سبو در زیر سر باشد مرا

در محیط رحمت حق، چون حباب شوخ‌چشم
بادبان کشتی از دامان تر باشد مرا

منزل آسایش من محو در خود گشتن است
گردبادی می‌تواند راهبر باشد مرا

از گران سنگی نمی‌جنبم ز جای خویشتن
تیغ اگر چون کوه بر بالای سر باشد مرا

می‌گذارم دست خود را چون صدف بر روی هم
قطرهٔ آبی اگر همچون گهر باشد مرا
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.