هوش مصنوعی: شاعر در این متن از فرصت‌های از دست رفته و ندامیدی‌های زندگی خود می‌گوید. او به تأمل در مورد زمان، عشق، خودشناسی و غفلت‌هایش پرداخته و ابراز پشیمانی می‌کند. هر بیت نشان‌دهنده‌ی لحظه‌ای است که فرصتی از دست رفته و شاعر از این فقدان‌ها درس گرفته است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. نوجوانان در سنین پایین‌تر ممکن است به‌طور کامل با این مفاهیم ارتباط برقرار نکنند.

غزل شمارهٔ ۴۷

تابه فکر خود فتادم، روزگار از دست رفت
تا شدم از کار واقف، وقت کار از دست رفت

تا کمر بستم، غبار از کاروان بر جا نبود
از کمین تا سر برآوردم، شکار از دست رفت

داغ‌های ناامیدی یادگار از خود گذاشت
خردهٔ عمرم که چون نقد شرار از دست رفت

تا نفس را راست کردم، ریخت اوراق حواس
دست تا بر دست سودم، نوبهار از دست رفت

پی به عیب خود نبردم تا بصیرت داشتم
خویش را نشناختم، آیینه‌دار از دست رفت

عشق را گفتم به دست آرم عنان اختیار
تا عنان آمد به دستم، اختیار از دست رفت

عمر باقی مانده را صائب به غفلت مگذران
تا به کی گویی که روز و روزگار از دست رفت؟
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.