هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس ناامیدی، سردرگمی و درماندگی شاعر در برابر شرایط دشوار زندگی است. او خود را مانند آتشی بی‌اختیار، پرتوی افتاده از آسمان، برگی در باد و مرغی بی‌بال و پر توصیف می‌کند که امیدی به بازگشت یا بهبودی ندارد. شاعر از تلاش بی‌ثمر برای تعمیر جهان و کشمکش دائمی خود سخن می‌گوید و با وجود افتادن در آغوش دریای بیکران، آرامشی ندارد. او همچنین از بی‌زبانی و ناتوانی در بیان مقصود خود رنج می‌برد و از کشمکش دائمی مانند کمانی که همیشه در حالت کشیدگی است، شکایت دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر، همراه با احساسات پیچیده مانند ناامیدی و درماندگی، برای درک و هضم نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. نوجوانان زیر 16 سال ممکن است در درک کامل این مفاهیم با مشکل مواجه شوند.

غزل شمارهٔ ۱۲۲

ما درین وحشت سرا آتش عنان افتاده‌ایم
عکس خورشیدیم در آب روان افتاده‌ایم

ناامید از جذبهٔ خورشید تابان نیستیم
گر چه چون پرتو به خاک از آسمان افتاده‌ایم

رفته است از دست ما بیرون عنان اختیار
در رکاب باد چون برگ خزان افتاده‌ایم

نه سرانجام اقامت، نه امید بازگشت
مرغ بی‌بال و پریم از آشیان افتاده‌ایم

بر نمی‌دارد عمارت این زمین شوره‌زار
ما عبث در فکر تعمیر جهان افتاده‌ایم

از کشاکش یک نفس چون موج فارغ نیستیم
گر چه در آغوش بحر بیکران افتاده‌ایم

چهرهٔ آشفته حالان نامهٔ واکرده‌ای است
گر چه ما در عرض مطلب بی‌زبان افتاده‌ایم

کجروی در کیش ما کفرست صائب همچو تیر
از چه دایم در کشاکش چون کمان افتاده‌ایم؟
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.