هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از گلشن راز سخن میگوید که راز دل گلها در آن شکفته است و تاکنون کسی آن را نگفته است. او از زیباییهای طبیعت مانند سوسن و نرگس یاد میکند و از مخاطب میخواهد با دلی باز به آن بنگرد تا حقایق را ببیند. شاعر تأکید میکند که ناشناسی و ناسپاسی نشانهای از ناآگاهی است و شناخت حق در گرو حقشناسی است. در پایان، شاعر از عزیزی یاد میکند و آرزو میکند که عاقبتش نیکو باشد.
رده سنی:
15+
مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی موجود در شعر نیاز به درک و تجربه بیشتری دارد که معمولاً از سن نوجوانی به بعد قابل درک است. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده مانند 'گلشن راز' و 'راز دل گلها' برای کودکان ممکن است نامفهوم باشد.
بخش ۶۴ - خاتمه
از آن گلشن گرفتم شمهای باز
نهادم نام او را گلشن راز
در او راز دل گلها شکفته است
که تا اکنون کسی دیگر نگفته است
زبان سوسن او جمله گویاست
عیون نرگس او جمله بیناست
تامل کن به چشم دل یکایک
که تا برخیزد از پیش تو این شک
ببین منقول و معقول و حقایق
مصفا کرده در علم دقایق
به چشم منکری منگر در او خوار
که گلها گردد اندر چشم تو خار
نشان ناشناسی ناسپاسی است
شناسایی حق در حق شناسی است
غرض زین جمله آن کز ما کند یاد
عزیزی گویدم رحمت بر او باد
به نام خویش کردم ختم و پایان
الهی عاقبت محمود گردان
نهادم نام او را گلشن راز
در او راز دل گلها شکفته است
که تا اکنون کسی دیگر نگفته است
زبان سوسن او جمله گویاست
عیون نرگس او جمله بیناست
تامل کن به چشم دل یکایک
که تا برخیزد از پیش تو این شک
ببین منقول و معقول و حقایق
مصفا کرده در علم دقایق
به چشم منکری منگر در او خوار
که گلها گردد اندر چشم تو خار
نشان ناشناسی ناسپاسی است
شناسایی حق در حق شناسی است
غرض زین جمله آن کز ما کند یاد
عزیزی گویدم رحمت بر او باد
به نام خویش کردم ختم و پایان
الهی عاقبت محمود گردان
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۶۳ - اشارت به بت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.