هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد جدایی و رنج عاشقی می‌گوید، به ویژه از حضور رقیب که باعث رنجش او شده است. او از خدا شکر می‌کند که رقیب نتوانسته مرگش را ببیند و از این که رقیب نزد یارش محرم است، اظهار ناراحتی می‌کند. شاعر همچنین بیان می‌کند که رقیب در نهایت به سزای اعمال خود خواهد رسید.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی مانند رنج، جدایی و رقیب‌ستیزی است که درک آن‌ها برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند مرگ و انتقام نیاز به بلوغ فکری دارند.

غزل شمارهٔ ۱۴

بوده است یار بی من اگر دوش با رقیب
یا من به قتل می‌رسم امروز یا رقیب

شکر خدا که مرد به ناکامی و ندید
مرگ مرا که می‌طلبد از خدا رقیب

با یار شرح درد جدائی چسان دهم
چون یک نفس نمی‌شود از وی جدا رقیب

هم آشناست با تو و هم محرم ای دریغ
ظلم است با سگ تو بود آشنا رقیب

در عاشقی هزار غم و درد هست و نیست
دردی از این بتر که بود یار با رقیب

با هاتف آنچه کرده که او داند و خدا
بیند جزای جمله به روز جزا رقیب
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.