هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که به موضوعاتی مانند گذر زمان، عشق الهی، تسلیم در برابر تقدیر و ناپایداری دنیا می‌پردازد. شاعر از رنج‌های عشق و جدایی سخن می‌گوید، اما در نهایت به این بینش می‌رسد که همه چیز در این دنیا گذراست.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عاشقانه و تمثیل‌های عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۳۸

به ره او چه غم آن را که ز جان می‌گذرد
که ز جان در ره آن جان جهان می‌گذرد

از مقیم حرم کعبه نباشد کمتر
آنکه گاهی ز در دیر مغان می‌گذرد

نه ز هجران تو غمگین نه ز وصلت شادم
که بد و نیک جهان گذران می‌گذرد

دل بیچاره از آن بیخبر است ار گاهی
شکوه از جور تو ما را به زبان می‌گذرد

آه پیران کهن می‌گذرد از افلاک
هر کجا جلوهٔ آن تازه جوان می‌گذرد

چون ننالم که مرا گریه کنان می‌بیند
به ره خویش و ز من خنده‌زنان می‌گذرد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.