هوش مصنوعی: شاعر از درد بی‌درمان خود می‌گوید و از زردی چهره‌اش به عنوان گواه این درد یاد می‌کند. او آرزو می‌کند که حتی اگر به خاک تبدیل شود، گرد وجودش بر دامان معشوق بنشیند. سپس از صبا می‌خواهد که به گلزار برود و پیامش را به گل برساند، از معشوق می‌خواهد که به او نگاه کند و بر زردی چهره‌اش رحم آورد، و اگر آهش را بشنود، از آه سردش دل بسوزد.
رده سنی: 15+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای کودکان دشوار است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و صنایع ادبی پیچیده، فهم آن را برای سنین پایینتر مشکل می‌کند.

غزل شمارهٔ ۶۷

گواهی دهد چهرهٔ زرد من
که دردی بود بی‌دوا درد من

شدم خاک اگر از جفایش مباد
نشیند به دامان او گرد من

به گلزاری من ای صبا چون رسی
بگو با گل ناز پرورد من

که گر یک نظر روی من بنگری
ترحم کنی بر رخ زرد من

وگر یک نفس آه من بشنوی
جگر سوزدت از دم سرد من
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.