هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و شیفتگی خود به معشوق میگوید و بیان میکند که دیدن زلف پریشان او بر بناگوشش، عقل و هوش را از او میرباید. او از زیبایی معشوق و تأثیر آن بر خود سخن میگوید و اشاره میکند که توصیف این زیبایی حتی برای بلبل نیز ممکن نیست.
رده سنی:
15+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی است که برای نوجوانان و بزرگسالان قابل درک و مناسب است. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات ادبی ممکن است برای کودکان کمسنوسال قابل فهم نباشد.
مطلع یک غزل
شب و روز من آن داند که دیده است
پریشان زلف او را بر بناگوش
ندارم عقل در کف ای خوشا دی
ندارم هوش در سر ای خوشا دوش
نگه میکردی و میبردیم عقل
سخن میگفتی و میبردیم هوش
عیان روی گل و دامان گلچین
نشاید گفت بلبل را که مخروش
پریشان زلف او را بر بناگوش
ندارم عقل در کف ای خوشا دی
ندارم هوش در سر ای خوشا دوش
نگه میکردی و میبردیم عقل
سخن میگفتی و میبردیم هوش
عیان روی گل و دامان گلچین
نشاید گفت بلبل را که مخروش
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:مطلع یک غزل
گوهر بعدی:غزل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.