غزل

آمد هزار تیر تو بر جسم چاک چاک
یک تیر شد خطا و شدم باعث هلاک

گر یار یاورم بود از آسمان چه بیم
گر دوست مهربان بود از دشمنان چه باک

اشکم ز بیم هجر تو هر روز تا سمک
آهم ز دست خوی تو هر شام تا سماک

بازش مگر حیات دهد لطف شهریار
اکنون که گشت رشحه ز جور فلک هلاک

محمود پادشاه که در روزگار او
از نوک ناوکش شده خفتان چرخ چاک
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:مطلع یک غزل
گوهر بعدی:از یک غزل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.