۳۳۱ بار خوانده شده
رخسارهات تازه گل گلشن روح
نازک بود آن قدر که هر شام و صبوح
نزدیک به دیده گر خیالش گذرد
از سایهٔ خار دیده گردد مجروح
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
نازک بود آن قدر که هر شام و صبوح
نزدیک به دیده گر خیالش گذرد
از سایهٔ خار دیده گردد مجروح
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:رباعی شمارهٔ ۱۸۲
گوهر بعدی:رباعی شمارهٔ ۱۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.