هوش مصنوعی: در این متن، شاعر از گم شدن دختری به نام رز سخن می‌گوید که برای یافتن خود رفته است. او دارای جامه‌ای از لعل و نیمتاجی از حباب است و عقل و دانش را با خود برده است. شاعر از مردم می‌خواهد که اگر او را یافتند، به خانه‌اش بازگردانند. همچنین هشدار می‌دهد که هر کس به او آسیبی برساند، مجازات سختی در انتظارش خواهد بود.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات و هشدارها ممکن است برای سنین پایین ترس‌آور یا گیج‌کننده باشد.

قطعه شمارهٔ ۱۵

بر سر بازار جانبازان منادی می‌زنند
بشنوید ای ساکنان کوی رندی بشنوید

دختر رز چند روزی شد که از ما گم شده‌ست
رفت تا گیرد سر خود، هان و هان حاضر شوید

جامه‌ای دارد ز لعل و نیمتاجی از حباب
عقل و دانش برد و شد تا ایمن از وی نغنوید

هر که آن تلخم دهد حلوا بها جانش دهم
ور بود پوشیده و پنهان به دوزخ در روید

دختری شبگرد تند تلخ گلرنگ است و مست
گر بیابیدش به سوی خانهٔ حافظ برید
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قطعه شمارهٔ ۱۴
گوهر بعدی:قطعه شمارهٔ ۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.