هوش مصنوعی: شاعر در این متن آرزو می‌کند که مانند حیوانات آزاد و قدرتمند مانند پلنگ، عقاب یا نهنگ باشد تا از قیدوبندهای زندگی انسانی رها شود. او از زندگی آزاد در طبیعت، شکار کردن و دوری از جنگ و نزاع سخن می‌گوید و از وابستگی به دیگران و اسارت در دام‌های زندگی بیزار است.
رده سنی: 14+ مفاهیم عمیق فلسفی و استفاده از استعاره‌های حیوانی ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال قابل‌درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند اسارت و مرگ نیاز به بلوغ فکری دارد.

قصیدهٔ ۳۳

گر به کوه اندر پلنگی بودمی
سخت فک و تیز چنگی بودمی

گه پی صید گوزنی رفتمی
گاه در دنبال رنگی بودمی

گاه در سوراخ غاری خفتمی
گاه بر بالای سنگی بودمی

صیدم از کهسار و آبم ز آبشار
فارغ از هر صلح و جنگی بودمی

گه خروشان بر کران مرغزار
گه شتابان زی النگی بودمی

یا به ابر اندر عقابی گشتمی
یا به بحر اندر نهنگی بودمی

بودمی شهدی برای خویشتن
بهر بدخواهان شرنگی بودمی

ایمن از هر کید و زرقی خفتمی
غافل از هر نام و ننگی بودمی

نه مرید شیخ و شابی گشتمی
نه اسیر خمر و بنگی بودمی

ور اسیر دام و مکری گشتمی
یا خود آماج خدنگی بودمی

غرقه در خون خفتمی یا در قفس
مانده زیر پالهنگی بودمی

مر مرا خوشتر که در این دیولاخ
خواجهٔ با ریو و رنگی بودمی
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قصیدهٔ ۳۲
گوهر بعدی:قصیدهٔ ۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.