هوش مصنوعی: این شعر بهار و نوروز را با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا توصیف می‌کند. شاعر از پایان زمستان و آمدن بهار سخن می‌گوید و با اشاره به عناصر طبیعت مانند سبزه، گل و بلبل، فضایی شاد و زنده را ترسیم می‌کند. در بخشی از شعر، شاعر به مدح و شکایت از شخصی به نام «صدرا» می‌پردازد و از او به شاه خراسان شکوه می‌برد. در پایان، شعر با دعا برای شادی و برکت به پایان می‌رسد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم استعاری و ادبی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، بخش‌هایی از شعر مانند مدح و شکایت نیاز به درک بیشتری از روابط اجتماعی و ادبیات دارد که مناسب سنین بالاتر است.

شمارهٔ ۴

زال زمستان گریخت از دم بهمن
آمد اسفند مه به فر تهمتن

خور به فلک تاخت همچو رای پشوتن
آتش زردشت دی فسرد به گلشن
سبزه چو گشتاسب خیمه زد به گلستان

قائد نوروز چتر آینه‌گون زد
ماه سفندارمذ طلایه برون زد

ساری منقار و ساق پای به خون زد
هدهد بر فرق تاج بوقلمون زد
زاغ برون برد فرش تیره ز بستان

ماه دگر نوبهار جیش براند
از سپه دی سلاحها بستاند

گل را بر تخت خسروی بنشاند
بلبل دستانسرا نشید بخواند
همچو من اندر مدیح حجت یزدان

صدرا! عبدالمجید خادم باشی
کرده به تکذیب من جفنگ تراشی

گویی خود مرتشی نبوده و راشی
حیف است آنجا که دادخواه تو باشی
بر من مسکین نهند این همه بهتان

گر ره مدحش به پیش گیرم ننگ است
ور کنمش هجو، راه قافیه تنگ است

صرفنظر گر کنم ز بس که دبنگ است
گوید پای کمیت طبعم لنگ است
به که برم شکوه پیش شاه خراسان

گویم : « شاها! شده است باشی پر لاف
از ره عدوان به عیب بنده سخن‌باف

چاره کنش گر به بنده باشدت الطاف»
گویم و دارم یقین که از ره انصاف
شاه خراسان دهد جزای وی آسان

تا که تبرا بود به کار و تولا
تا که پس از «لا» رسد سرادق «الا»

خرم و سرسبز مان به همت مولا
بر تو مبارک کند خدای تعالی
شادی مولود شاه خطهٔ امکان
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.