هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، شاعر بزرگ ایرانی، بیانگر درد و رنج عاشقانه و عشق نافرجام است. شاعر از آتش عشق و دوری معشوق سخن می‌گوید و از سوختن دل و جان در این راه می‌نالد. او از تأثیرات عمیق این عشق بر زندگی خود، از جمله از دست دادن عقل و زهد، و سوختن در آتش می‌گوید. شعر با توصیه به ترک افسانه‌ها و نوشیدن می به پایان می‌رسد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند می‌نوشی و خرابات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۱۷

سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت

تنم از واسطه ی دوری دلبر بگداخت
جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت

سوز دل بین که ز بس آتش اشکم دل شمع
دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت

آشنایی نه غریب است که دلسوز من است
چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت

خرقه ی زهد مرا آب خرابات ببرد
خانه ی عقل مرا آتش میخانه بسوخت

چون پیاله دلم از توبه که کردم بشکست
همچو لاله جگرم بی می و خم خانه بسوخت

ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم
خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت

ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی
که نخفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.