هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و مستی و بیخویشی سخن میگوید. او از معشوقی یاد میکند که نیمهشب به بالینش آمده و با او سخن گفته است. شاعر عشق را ستایش میکند و از زاهدانی که بر عاشقان خرده میگیرند، انتقاد میکند. او به نوشیدن باده و لذتهای دنیوی اشاره میکند و توبههای شکستهشده را یادآور میشود.
رده سنی:
18+
متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عشقی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مستی و نوشیدن باده ممکن است برای سنین پایینتر مناسب نباشد.
غزل شمارهٔ ۲۶
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست
نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان
نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست
سر فرا گوش من آورد به آواز حزین
گفت ای عاشق دیرینه ی من خوابت هست؟
عاشقی را که چنین باده ی شبگیر دهند
کافر عشق بود گر نشود باده پرست
برو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگیر
که ندادند جز این تحفه به ما روز الست
آن چه او ریخت به پیمانه ی ما نوشیدیم
اگر از خمر بهشت است وگر باده ی مست
خنده ی جام می و زلف گره گیر نگار
ای بسا توبه که چون توبه ی حافظ بشکست
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست
نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان
نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست
سر فرا گوش من آورد به آواز حزین
گفت ای عاشق دیرینه ی من خوابت هست؟
عاشقی را که چنین باده ی شبگیر دهند
کافر عشق بود گر نشود باده پرست
برو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگیر
که ندادند جز این تحفه به ما روز الست
آن چه او ریخت به پیمانه ی ما نوشیدیم
اگر از خمر بهشت است وگر باده ی مست
خنده ی جام می و زلف گره گیر نگار
ای بسا توبه که چون توبه ی حافظ بشکست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.