هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. او از دیدن رقیبان هوسناک معشوق خود میسوزد و از درد فراق و بیاعتنایی معشوق شکایت دارد. شاعر از تیغهای عشق و زخمهای دل میگوید و از این که معشوق او را گمراه و بیحذر میداند. او از چشمان معشوق که مانند شیر شکاری است یاد میکند و از شعلههای عشق که قلبش را میسوزاند سخن میگوید. در نهایت، شاعر از این که کلامش به جایی میرسد که بلایی بر سر نطقش میآورد، اظهار ناراحتی میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی عاطفی دارد.
شمارهٔ ۱
من و دیدن رقیبان هوسناک تو را
رو که تا دم زدهام سوختهام پاک تو را
من که از دست تو صد تیغ به دل خواهم زد
به که بیرون فکنم از دل صد چاک تو را
تا به غایت من گمراه نمیدانستنم
اینقدر کم حذر و خود سر و بیباک تو را
ترک چشمت که دم از شیر شکاری میزد
این چه سر بود که بربست به فتراک تو را
قلب ما صاف کن ای شعلهٔ اکسیر اثر
چه شود نقد به جز دود ز خاشاک تو را
هیچت ای چشم سیه روی ازو سیری نیست
در تو گور مگر سیر کند خاک تو را
محتشم آنچه تو دیدی و تو فهمیدی از او
کور بهتر پر ازین دیده ادراک تو را
کلامم میکشد ناگه به جائی
که آرد بر سر نطقم بلائی
رو که تا دم زدهام سوختهام پاک تو را
من که از دست تو صد تیغ به دل خواهم زد
به که بیرون فکنم از دل صد چاک تو را
تا به غایت من گمراه نمیدانستنم
اینقدر کم حذر و خود سر و بیباک تو را
ترک چشمت که دم از شیر شکاری میزد
این چه سر بود که بربست به فتراک تو را
قلب ما صاف کن ای شعلهٔ اکسیر اثر
چه شود نقد به جز دود ز خاشاک تو را
هیچت ای چشم سیه روی ازو سیری نیست
در تو گور مگر سیر کند خاک تو را
محتشم آنچه تو دیدی و تو فهمیدی از او
کور بهتر پر ازین دیده ادراک تو را
کلامم میکشد ناگه به جائی
که آرد بر سر نطقم بلائی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.