هوش مصنوعی: شاعر در این غزل از عشق و دل‌بستگی خود به معشوق می‌گوید و بیان می‌کند که با وجود حضور در بهشت وصل، به دلیل وجود رقیبان، آرامش ندارد. او از بی‌توجهی معشوق شکایت کرده و خود را سزاوار عتاب نمی‌داند. شاعر همچنین به گستاخی‌های خود در ابراز عشق اشاره می‌کند و می‌گوید که با وجود همه اینها، هنوز هم در نظر معشوق جایگاهی ندارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۳۲

هرگز از زلف کجت بی‌پیچ و تابی نیستم
صید این دامم از آن بی‌اضطرابی نیستم

گرچه هستم در بهشت وصل ای حوری نژاد
چون قرینم با رقیبان بی‌عذابی نیستم

دی که بهر قتل می‌کردی شمار عاشقان
من یقین کردم که پیشت در حسابی نیستم

تا عتابت باشد از حلمم دل خوش که من
مرغ آتشخواره‌ام قانع به آبی نیستم

ز آب حلمت شعلهٔ عشقم به پستی مایل است
عاشقم آخر سزاوار عتابی نیستم

من که صد پیغام گستاخانه‌ات دادم هنوز
در خور ارسال عاشق کش جوابی نیستم

بزم آن مه محتشم مخصوص خاصان به که من
کو چه گردی ابترم عالیجنابی نیستم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.