هوش مصنوعی: این متن شعری است که به موضوعات عشق، جدایی، وفاداری و تقدیر می‌پردازد. شاعر از درد هجران، اشتیاق به وصال و قدرت عشق سخن می‌گوید و با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند شطرنج، زندان و طلسم، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند. در نهایت، او به ارزش اشک‌های عاشقانه و جایگاه رفیع معشوق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عاطفی عمیق و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از واژگان و مفاهیم به‌کاررفته ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۷۹

پای یکی به علت ادبار نارواست
رخش یکی به عرصهٔ اقبال در دو است

در افتاب وصل یکی گرم اختلاط
قانع یکی ز دور به یک ذره پرتو است

اما ازین چه غم که کهن دوستدار او
در خاطرش نشسته تر از عاشق نواست

شطرنج غایبانه شیرین به کوه کن
در دل به صد شکفتگی نرد خسرو است

زندان هجر او چه طلسمی است کاندران
نه طاقت نشست و نه راه بدر رو است

اعجاز عشق بین که تمنای هندویی
پاینده دار نام شهنشاه غزنو است

معلوم قدر دانهٔ اشک تو محتشم
جائی چنان که خرمن جانها به یک جواست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.