هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از عشق بیقید و شرط، جادوی زیبایی، و دردهای عشق سخن میگوید. شاعر از عشق به عنوان نیرویی قدرتمند یاد میکند که میتواند مس را به زر تبدیل کند، اما در عین حال از رنجها و دامهای عشق نیز میگوید. او از اسارت در زلف معشوق و ناتوانی در رهایی از این عشق سخن میگوید و در نهایت به این نکته اشاره میکند که وصال معشوق ممکن است تقدیر نباشد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به رنج و اسارت ممکن است برای سنین پایینتر نامناسب باشد.
غزل شمارهٔ ۱۱۱
گرچه پای بندی عشق تو بیزنجیر نیست
از گریزش نیز غافل بودن از تدبیر نیست
در تصرف کوش تا عشقم شود کامل عیار
کانچه مس را زر تواند ساخت جز اکسیر نیست
حسن افسون است و دل افسونپذیر اما اگر
نیست افسون دم در افسون ذرهای تاثیر نیست
صید را هرچند زور خود برون آرد ز قید
در طریق ضبط او صیاد بیتقصیر نیست
پر برای مرهمی خوارم مکن کاندر دلم
خار خاری هست اما زخم تیغ و تیر نیست
ز اعتماد آن که در زلفت به یک تارم اسیر
چندم آری در جنون این تار خود زنجیر نیست
سرمده خیل ستم را در دل من چون هنوز
یک سر این کشور تو را در قبضهٔ تسخیر نیست
صید را اینجا خطر دارد تو خاطر جمعدار
ای دل وحشی که این صیاد وحشیگیر نیست
در وصال اسباب جمع و محتشم محروم از او
وصلت معشوق و عاشق گویا تقدیر نیست
از گریزش نیز غافل بودن از تدبیر نیست
در تصرف کوش تا عشقم شود کامل عیار
کانچه مس را زر تواند ساخت جز اکسیر نیست
حسن افسون است و دل افسونپذیر اما اگر
نیست افسون دم در افسون ذرهای تاثیر نیست
صید را هرچند زور خود برون آرد ز قید
در طریق ضبط او صیاد بیتقصیر نیست
پر برای مرهمی خوارم مکن کاندر دلم
خار خاری هست اما زخم تیغ و تیر نیست
ز اعتماد آن که در زلفت به یک تارم اسیر
چندم آری در جنون این تار خود زنجیر نیست
سرمده خیل ستم را در دل من چون هنوز
یک سر این کشور تو را در قبضهٔ تسخیر نیست
صید را اینجا خطر دارد تو خاطر جمعدار
ای دل وحشی که این صیاد وحشیگیر نیست
در وصال اسباب جمع و محتشم محروم از او
وصلت معشوق و عاشق گویا تقدیر نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.